عمروعاص های زمانه

عمروعاص های زمانه

 

 در جریان جنگ صفین و در حالی که شرایط جنگ به نفع لشکر امام  علی(ع)بود ، فشار روانی نیز بر اعضای لشکر معاویه و به خصوص بر فرماندهان آن زیاد می شد.

#عمروعاص دشمنی داشت به نام #حارث_بن_نصر که اگر چه هر دو در یک لشکر بودند اما بدخواه یکدیگر به شمار می رفتند.

حارث شعری سرود و در آن از عمرو انتقاد کرد که وی چرا در مبارزه با علی(ع) شرکت نمی کند و فقط دیگران را روانه ی میدان می سازد. اشعار او در میان سپاه شام منتشر شد و عمرو ناچار گردید، ولو برای یک بار، در میدان نبرد با امیرالمومنین علیه السّلام رو به رو شود.

 

وقتی عمروعاص پا به میدان مبارزه با امام(ع) گذاشت، مدتی نگذشت که نتیجه معلوم شد. آن حضرت از همان ابتدا به او مهلت نداد و با فشار نیزه او را نقش زمین کرد. عمرو که از عقاید امام(ع) آگاه بود فوراً با کشف عورت خود، امام را از تعقیب خود منصرف کرد و امام(ع) چشم خود را فرو بست و از او روی برگرداند.

عین همین اتفاق یک بار دیگر نیز رخ داد. شخصی به نام #بسر_بن_ارطاة به تشویق و تحریک معاویه به جنگ با امام(ع) رفت. اما او هم مثل عمروعاص در اثر ضربه ی امیرالمومنین(ع) به زمین افتاد و در حالی که خود را در آستانه مرگ می دید، دست به عملی مشابه عمروعاص زد !!!

 

پایبندی #امیرالمومنین ع به صفات بزرگ اخلاقی، آنچنان فراگیر و زبانزد بود که دشمنان از این روحیه و اخلاق متعالی برای رهایی خود و مواقع خاص سوء استفاده می کردند و مولای متقیان نیز برای تثبیت و اجرای بی قید و شرط اخلاق و ارزشها، هیچگاه قواعد و اصول خود را فدای پیروزی های ظاهری و موقت نمی فرمودند.

 

⭕ در مقطع کنونی نیز هستند برخی از عمروعاص صفتانی که، با اطلاع از صبر الهی ولایت پا به عرصه جنگ با نظام و ارزشها گذاشته اند و رفتار ناشایست سیاسی از خود نشان می دهند که البته در آینده و در موقع رویارویی با خشم ولایت و امت و برای نجات خود  نیز  سرنوشت وعاقبتی همچون عمروعاص خواهند داشت ...

اظهاراتی که این روزها در راستای حذف توان دفاعی و یا حمله به آرمان های اصلی انقلاب و یا لزوم پیوستگی و آشتی با دشمنان اسلام از زبان برخی عناصر شاخص شنیده می شود، به مثابه همان عرض اندام عمروعاص در میدان جنگ صفین است که عاقبت نتیجه ای جز ریختن آبرو وحیثت خودشان نخواهد داشت. 

 

#عبرت‌های_تاریخی

بعضی اوقات باید به مردم فرصت رشد داد

بعضی اوقات باید به مردم فرصت رشد داد ...

 

بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران بود که با کسب حدود 11 میلیون رای(76 درصد کل آراء) به بالاترین منصب اجرایی کشور رسید.

 

اما امام خمینی(ره) که بعدها، صراحتا؛ مخالفت خود با ریاست جمهوری بنی صدر را یادآوری فرمود، نسبت به آرای ملت، تمکین کرده و حکم ریاست جمهوری بنی صدر را تنفیذ فرمود.

 

بنی صدر هم که به آرای میلیونی اش مغرور بود ، 

مسوولان و یاران انقلاب را به هزار تهمت می نواخت 

و در همان حال از اطرافیان فاسد خود حمایت می کرد 

با نهادهای انقلاب؛ سر ناسازگاری گذاشته ؛جنگ را به نقطه شکست کشانده بود 

نیروهای ارزشی مانند شهید صیاد شیرازی را از ارتش بر کنار کرده بود 

دست سپاه را در جنگ بسته بود و نیروهای ضد انقلاب و گروهک ها را تقویت کرده بود 

در پشت صحنه با آمریکا رابطه داشت 

در سخنرانی هایش دائماً نیروهای ارزشی و بسیجی و عناصر حزب اللهی را به عنوان خشونت گرا و گروه های فشار،افراطی و آشوب طلب و .... معرفی می کرد ...

از منافقین و گروهک های معاند برای شرکت در مراسم سخنرانی اش دعوت می کرد 

و اکثر سخنرانی هایش را همین گروهک ها پوشش می دادند و با کف و سوت مطالبش را تأیید می کردند.

 

با این وجود، امام(ره) بخاطر شرایط حساس کشور، بیش از یکسال با این عنصر خاطی مدارا فرمود، اما وقتی مردم،توسط نخبگان و خواص به #رشد و #فهم لازم از مکر و وابستگی بنی صدر رسیدند و فضای مجلس نیز آماده شد، بلافاصله او را از فرماندهی کل قوا عزل فرموده و زمینه را برای رای عدم کفایت وی در مجلس فراهم آورده و نهایتا در اول تیرماه 60، وی رسما از ریاست جمهوری برکنار شد.

  

#عبرت‌های_تاریخی

فتح امپراطوری ها در عین گرسنگی!

فتح امپراتوری ها در عین گرسنگی !

 

 در جنگ خندق، فشار بر مسلمانان زیاد شد و در محاصره کفار قرار گرفتند.

گرسنگی وسختی ها فشار آورد و عده ای از رزمنده هابه راهی که در پیش گرفته بودند،شک کردند. انبوه نیروهای دشمن را می دیدند و میترسیدند. وقتی خندق را  حفر میکردند ، #پیامبر (ص) از گرسنگی سنگ به شکم بسته بودند. مسلمان ها می گفتند، ما دنبال پوست بزغاله ای می گشتیم که دباغی نشده باشد تا همان را به دندان بکشیم و کمی از گرسنگی مان بکاهیم. 

پیامبر(ص) نیز در کانال کلنگ می زدند و خندق می کندند.

در همان شرایط؛  کلنگ پیامبر، به سنگی خورد و جرقه ای زد. فرمود: من در این جرقه فتح #امپراتوری_روم را دیدم. عده ای که کنار ایستاده بودند، پوزخندی زدند. در ضربه بعدی کلنگ ، پیامبرجرقه ای دیگر دید و ایشان فرمود: در این جرقه فتح #امپراتوری_ایران را دیدم. 

یکی از افراد ضعیف الایمان خطاب به بغل دستی اش گفت: آقا مثل اینکه گرسنه شان است، گرسنگی فشار آورده. ما در محاصره ایم، یک لقمه نان نداریم و معلوم نیست تا شب زنده بمانیم، ممکن است زنان ما را به اسیری و کنیزی ببرند و خودمان هم زیر پای اسب های اینها خرد شویم، آن وقت ایشان فتح امپراتوری روم و ایران را می بیند!   

چند سال بعد ، اتفاقاتی که پیامبر(ص) فرموده بود، روی داد. 

 

 سی سال پیش هم اگر کسی می گفت #امپراتوری_شوروی سقوط می کند، همه به او می گفتند دیوانه.

الآن درباره #آمریکا یا #اسرائیل هم وقتی بحث می شود، هستند کسانی که می گویند آیا شما واقعاً فکر می کنید روزی اینها عقب می روند و متلاشی می شوند؟! 

در آن زمان به پیغمبر(ص) هم همین حرف ها را زدند.

 

منبع:بخشی از سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی

 

#عبرت‌های_تاریخی

 

 

با ما همراه باشید منهاج۳۱۳